روستای سرآب بیز

روستای سرآب بیز



 بسم الله الرحمن الرحیم

به بهانه میلاد پیامبر خوبی و مهربانی ، محمد مصطفی (ص)

در شان پیامبر رحمت،  محمد رسول الله (ص)  چه می توان گفت که خود فرمود: ابیت عند ربی یطعمنی و یسقینی (1) (در محضر خدا شب می کنم در حالی که او ،  مرا می خوراند و می آشاماند ) تا در کلامی موجز به خلوت های نابش با خدا  اشاره  کند واز انس و ارتباطش با خدا پرده بر دارد . او شیرینی این اوقات را در کلامی دیگر ،  اینگونه به رشته تحریر می کشد که : لی مع الله وقت لا یسعنی ملک مقرب و لا نبی مرسل(2)  (مرا با خدا وقتی است که هیچ ملک مقرب و نبی مرسلی در آن نمی گنجد ، یا تاب و تحمل آن را ندارد . ) .  این مراتب والا در عبارت نورانی قرآن چه زیبا بیان می شود آنجا که پروردگار متعال در سوره نجم این شان و منزلت را اینگونه آشکار می سازد . ثم دنی ، فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی . (سپس نزدیک تر و نزدیک تر شد تا آنکه فاصله او (با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود.) (3)

جایگاه رفیع پیامبر رحمت ، محمد مصطفی (ص) در نگاه حکیمان و فرهیختگان مسلمان سبب شده است تا بسیاری از آنان در آغاز کلامشان  پس از نعت خدای بزرگ ، از وجود ذیجود و پر برکت او بهرمند شده و به مدح و ثنای  وجود مبارک و  نورانی او بپردازند.

ستایش پیامبر در آغاز دیوان ها یا در خلال آنها،  سبب ساز آفرینش های جذاب و مضمون  آفرینی های لطیف شده است.
مروری بر این آفرینش های بدیع  و  اثر های فاخر ادبی،  همواره  موضوعی جذاب، تامل برانگیز و سرشار از نکته های ظریف و لطیف  است. موضوعی که  تا کنون ، اذهان زیبا جو و دل های زیبا پسند را به خودجلب کرده و از آن کانونی نورانی و گلستانی معطر از شکوفه های ارادت و  گل های محبت فراهم آورده است  تا به لطف گشت و گذاری روحانی و معنوی در این سرزمین های سرسبز و باطراوت، روح آدمی با مرور دریافت های  بزرگان و مفاخر ادبی، خرمی و شادی حقیقی را تجربه کند. 

اثرهایی ماندگار،  که در آن،  زلال اندیشه، ژرفای روح  و خلوص اعتقاد به زیبایی  در هم تنیده می شود تا دل هر صاحبدلی در آن آرام و قرار گیرد.

به بهانه مروری بر این سروده های عارفانه از فردوسی آغاز می کنیم .
فردوسی، شاعر نامدارحماسه سرا  و نام آور ادب فارسی در قرن چهارم،  ضمن اینکه دانش ودین را عامل رهایی دانسته  و به لزوم جستن در رستگاری اشاره می کند،  مخاطب فهیم و فرزانه خود را به یافتن راه حقیقی از رهگذر کلام پیامبر (ص)توصیه می کند و آن را سببی برای شادابی ، توانایی و  پاکیزگی دل می داند. او زدودن تیرگی های دل را در سایه گفتار نبی اسلام  ،  میسر می خواند و این مفاهیم زیبا را در ابیاتی روح بخش ، به هنرمندی تمام اینگونه به رشته تحریر می کشد. 

ترا دانش و دین رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست
وگر دل نخواهی که باشد نژند
نخواهی که دایم بوی مستمند
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی (4)

مجدودبن آدم ملقب و متخلص به سنایی شاعر قرن پنجم نیز در مدح پیامبر اشعاری نغز و جانفزا سروده است. اشعاری که  بیانگر طبع لطیف و اندیشه نورانی این شاعر هنرمند است. 

ای گزیده مر ترا از خلق رب‌العالمین
آفرین گوید همی بر جان پاکت آفرین
از برای اینکه ماه و آفتابت چاکرند
می طواف آرد شب و روز آسمان گرد زمین
خال تو بس با کمال و فضل تو بس با جمال
روی تو نور مبین و رأی تو حبل ‌المتین
نقش نعل مرکب تو قبلهٔ روحانیان
خاکپای چاکرانت توتیای حور عین
مرگ با مهر تو باشد خوشتر از عمر ابد
زهر با یاد تو باشد خوشتر از ماه معین.........

شیخ فریدالدین محمد،  عطار نیشابوری شاعر قرن ششم نیز از کسانی است که محو شخصیت والا و منزلت رفیع رسول خدا (ص) شده است. در میان اشعار او شعری نغز و لطیف است که در آن به گفتگوی پیامبر اعظم (ص) و جبرئیل امین  اشاره شده است. گفتگویی نغز و شیرین و سرشار از خیال پردازی های روحانی. 

مرور تعابیر لطیف و عبارات دلگشای این شاعر شهیر ایرانی،  همواره برای مسلمانان حق طلب و حق مدار روشنی بخش و شیرین است. او گفتگوی دل ربای  رسول خدا (ص) و فرشته وحی را اینگونه به تصویر کشیده است:

یک شبی در تاخت جبریل امین
گفت ای محبوب رب العالمین
صد جهان جان منتظر بنشسته‌اند
در گشاده دل بتو در بسته‌اند
هفت طارم را ز دیدارت حیات
تا برآیی زین رواق شش جهات
انبیا را دیده ها روشن کنی
قدسیان را جانها گلشن کنی ............

یکی دیگر از شیفتگان خاص حضرت محمد مصطفی (ص)، شاعر واله و عاشق ، مولانا جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی است . بلندی افکار و شورانگیزی اشعار این شاعر قرن هفتم بر هیچ دیده بصیری پوشیده نیست عشق وافر و مثال زدنی این دانشمند پارسی گو به رسول خدا (ص) در خلال اشعار والا و جذاب او هویداست.

داستانهای شیرین زندگی پیامبر عظیم الشان اسلام، برای این شاعر حکیم و سخن آفرین ، همواره فرصتی ارزشمند است تا قریحه آسمانی خویش را در راه بیان معانی والا و گرانسنگ به کار گیرد. او بارها به ارادت خود نسبت به ساحت پاک پیامبر(ص) اشاره کرده و در این مسیر اشعار شور آفرین خویش را به محضر پاک اندیشان زمان هدیه کرده است . یکی از غزل های ناب او که سراسر بهجت و سرور است غزل زیر است .
 غزلی شیوا، روان و نافذ:
 
هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
ما بفلک می‌رویم عزم تماشا کراست
ما بفلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
باز همانجا رویم جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم وز ملک افزون تریم
زین دو چرا نگذریم؟! منزل ما کبریاست
گوهر پاک از کجا! عالم خاک از کجا!
بر چه فرود آمدیت؟ بار کنید این چه جاست؟
بخت جوان یار ما، دادن جان کار ما
قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
از مه او مه شکافت دیدن او بر نتافت
ماه چنان بخت یافت او که کمینه گداست
بوی خوش این نسیم از شکن زلف اوست
شعشعه ی این خیال زان رخ چون والضُحاست
در دل ما در نگر هر دم شقّ قمر
کز نظر آن نظر چشم تو آنسو چراست؟
خلق چو مرغابیان زاده ز دریای جان
کی کند اینجا مقام؟! مرغ کزان بحر خاست؟
بلکه بدریا دریم جمله در او حاضریم
ور نه ز دریای دل موج پیاپی چراست؟
آمده موج الست کشتی قالب بُبست
باز چو کشتی شکست، نوبت وصل و لقاست

ملک الکلام و افصح المتکلمین ، مشرف الدین سعدی شیرازی دیگر شاعر توانای قرن هفتم نیز هر گاه به نام محمد (ص) می رسد مقام و جایگاهش را با احترامی که ریشه در وجود او دارد  وصف می کند . او که خود در خوشه چینی علم از هر خرمن،  بدین شعر اشاره می کند: 

در اقصای عالم بگشتم بسی
بسر بردم ایام با هرکسی
تمتع به هر گوشه ای یافتم
زهر خرمنی ، خوشه ای یافتم

عشق محمد و آل  او را در اعتقاد زیبایش اینگونه به رشته نظم می کشد نظمی که تکرارش از زیبایی های آن نمی کاهد و مرورش همیشه دوست داشتنی و روح انگیز است.

ماه فرو ماند از جمال محمد (ص)
سرو نباشد به اعتدال محمد (ص)
قدر فلک را کمال و منزلتى نیست
در نظر قدر با کمال محمد (ص)
وعده دیدار هر کسى به قیامت
لیله اسرى شب وصال محمد (ص)
آدم و نوح و خلیل و موسى و عیسى
آمده مجموع در ظلال محمد (ص)
عرصه گیتى مجال همت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمد (ص)
 و آن همه پیرایه بسته جنت فردوس‏
بو که قبولش کند بلال محمد (ص)
 همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد (ص)
شمس و قمر در زمین حشر نتابد
نور نتابد مگر جمال محمد (ص)
شاید اگر آفتاب و ماه نتابد
پیش دو ابروى چون هلال محمد (ص)
چشم مرا تا به خواب دید جمالش
خواب نمى‏گیرد از خیال محمد (ص)
سعدى اگر عاشقى کنى و جوانى
عشق محمد(ص) بس است و آل محمد(ص)

 سخن گفتن از اشعاری که در مدح پیامبر عظیم الشان اسلام سروده شده است تمامی ندارد .
این مقدار،  همه،  به بهانه میلاد پرنور و سرور محمد مصطفی (ص) است   تا در حد وسع نشانگر ارادتمان به ساحت پیامبر مهربانی ها باشد.
پیامبر خوبی ها ، همو که رحمتی برای جهانیان بود و هست .
امید که این عرض ارادت توشه راهمان گردد و همه مومنین را شامل دعای خالص و آسمانی او کند
آمین یا رب العالمین


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: اسماعیل گشتاسب ׀ تاریخ: سه شنبه 16 دی 1393برچسب:میلاد حضرت محمد مصطفی(ص),پیامبر رحمت و مهربانی,شعر,سعدی , مولانا,روستای سراب بیز اسماعیل گشتاسب, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , sarabiz.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com